به گزارش شهرآرانیوز، میگویند ملکالشعرای بهار، بزرگترین قصیدهسرای معاصر است، اما مهرداد اوستا را پس از آنکه در میان ادبای معاصر ظهور کرد، به «بزرگترین غزل، قصیدهسرا» شناخته اند. قصیدههای اوستا همان غزلهای خیالانگیزش بود که با استوارترین شکل ممکن در قالب قصیده، مجال بروز مییافت. دردها و رنجها و احساسات آدمی را به غایت دلپذیر و دلنشین تعبیر میکرد بیآنکه به تکرار بیفتد. زبان شعر بود و واژهها، از نفَس با او مأنوستر. این را در نخستین اثر منثورش با عنوان «پالیزان» و بعدتر «تیرانا» و «از امروز تا هرگز»، اثبات کرد. قدرت قلم اوستا و شور شاعرانگیاش، محدود به قوافی و اوزان نبود. نثر او، چنان تأثیرگذار و خوشآهنگ بود که از قول عبدالحسین زرینکوب در نقد کتاب پالیزان آمده است: «اوستا با خلق این اثر، سبک جدیدی را به سبکهای نگارش جهان افزود.»
او که بارها در مقاطع گوناگون با فلاسفه، رماننویسان و ادیبان غربی نظیر سباستین مونه، برتراند راسل و ژانپلسارتر در فرانسه و انگلیس و ایتالیا ملاقات داشت، در طول شصت و یک سال عمر پربارش، هم به قدر عافیت از چشمه فلسفه نوشید و هم در هر نفس با ادبیات ایران و جهان معاشرت کرد تا رفته رفته در سایه تخلص «مهرداد اوستا»، از نام «محمدرضا رحمانی» دور شد و خیلی زود در حلقه شاعران بیتکرار عصر اخیر قرار گرفت.
شاعری، از دو نسل پیش از او، در خاندان رحمانی آغاز شده بود. پدربزرگش با تخلص «رعنا» شعر میسرود و اوستا نیز تا مدتی از این تخلص در آثارش استفاده میکرد. زاده بروجرد بود. دهه نخستِ قرنی که گذشت، در بروجرد متولد شد، اما تا پنجسالگی به همراه خانوادهاش، در مشهد زندگی کرد. هنوز دبستانی بود که اولین واگویههای موزونش بر صفحه سفید کاغذ جاری شد. تحسین معلمان، بارقه شوق بود بر قلب مردد اوستای ده دوازده ساله. آن روزها، قصیده میگفت. قصیده سرودن کار سادهای نیست. دایره واژگان گستردهای میخواهد. قافیهها یکی پس از دیگری رنگ عوض میکنند.
آدم باید خیلی خوشقریحه باشد که بتواند در آن سنین با چنین قالبی، مضامین گوناگون انسانی و اجتماعی را به تصویر بکشد، اما اوستا بیش از هر کس دیگری دریافته بود، خطوربط زندگیاش، گره محکمی با رقص واژهها خورده. تا پایان دوره متوسطه، دست و پاشکسته خود را در میان سرودههایش آزمود تا اینکه به سن دانشگاه رسید. سال ۱۳۲۷ بود. رشته معقول و منقول (الهیات) را در دانشگاه تهران انتخاب کرد و همزمان در سمت مسئول ساماندهی کتابخانهها و مقالات و کتابهای ادبی در وزارت فرهنگ آن روزها مشغول به کار شد. پس از طی دوره کارشناسی هم رشته فلسفه را برای مقطع کارشناسی ارشد انتخاب کرد.
با پایان تحصیلات دانشگاهی در سن بیستوپنجسالگی، بهعنوان یکی از جوانترین استادان دانشگاه، در رشتههای علوم انسانی نظیر فلسفه و زبان فارسی و تاریخ هنر و زیباییشناسی و روش تحقیق به تدریس مشغول شد، اما در تمام طول دوران تدریس چه در مدارس و چه در دانشگاه، از خلق آثار تازه غفلت نکرد. مثلا بیستودوساله بود و هنوز در دبیرستانهای تهران درس میداد که تصحیح دیوان سلمان ساوجی را دست گرفت. عشق دیرینهاش به قصیده، دست آخر به انتشار اثری منجر شد که تا سالها تحسین بزرگان ادبیات را برانگیخته بود.
در همان ایام دانشجویی درست در سال ۱۳۳۲ با انتشار اشعاری در مخالفت با پهلوی و حمایت از دکتر مصدق، هفت ماهی در زندانهای حکومتی حبس شد، اما پس از آزادی، آنچه در هیج زندانی محدود نمیشد، نبوغ و پشتکار اوستا بود که باعث شد تا در سال ۱۳۳۶ برای عضویت در شورای بررسی رسالههای دکتری دانشجویان دوره دکتری رشته ادبیات فارسی، انتخاب شود. با پیروزی انقلاب اسلامی و حتی در همان بحبوحه پیش از انقلاب، مضامین آثار اوستا سمتوسوی حماسی گرفت. انتشار مجموعه شعر «امام، حماسهای دیگر» جلوهای از ارادت او به بنیانگذار انقلاب بود:
تو فریاد انصاف صد قرن رنجی/به داد دل خلق محضر گرفته// اگر عقل را مانده آبی و رنگی/ز آب کلام تو جوهر گرفته.... نظم و نثرش را نیز بارها در خدمت خاندان اهل بیت (ع) صرف کرد، اشعاری در مدح حضرت رسول (ص)، دختر گرامی پیامبر (س) و قصیدهای با نام «سلام بر خراسان» که به ساحت مقدس امام هشتم (ع) تقدیم شد.
مهرداد اوستا پس از نخستین دفتر شعر خود با عنوان «از کاروان رفته» در سال ۱۳۳۹، سه اثر منظوم دیگر با نامهای «حماسه آرش» در سال۱۳۴۴، «شراب خانگی، ترس محتسب خورده»، و «امام حماسهای دیگر» را منتشر کرد و از ابتدای دهه ۶۰ تا پایان این دهه، تدریس و تربیت شاگردان ادبدوست را بر خلق آثار تازه ترجیح داد. آنگونه که تا آخرین دم حیات نیز در خدمت ادبیات بود، ۱۷ اردیبهشت سال ۱۳۷۰ در حالی که با حال عمومی مساعدی به شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تالار وحدت رفته بود، حین تصحیح شعری به سبب عارضه قلبی بیهوش شد، در مدتی کوتاه جان به جانآفرین تسلیم کرد و در سن شصتویک سالگی دیده بر جهان فروبست.
*بخشی از قصیده بلند مهرداد اوستا در وصف شعر و شاعران
«تیرانا» که نخستین بار در سالهای نخست دهه ۵۰ منتشر شد، مقدمهای بود بر مجموعه شعر «شراب خانگی ترس محتسب خورده». اوستا در این اثر باتخیلی شگفت و شاعرانه، اندیشهها و احساسات خود را درزمینههای مختلف فلسفه، ادبیات، مسائل اجتماعی و ... بروز میدهد و با قلمی موزون و استوار به مضامینی، چون عشق به آزادگی و آزادی، بیان نابسامانیهای اجتماعی بهویژه انحطاط اخلاقی زنان آن روزگار، انتقاد از حکومت وقت، نا امیدیها و سرگشتگیهای نسل جوان، ارزشهای اخلاقی، عاطفه و احساس مادری، از هم پاشیدگی خانوادهها، فقر و بیعدالتی و احساسات شخصی خود میپردازد.